خالم می خواست به دختر کوچولوش آب پرتقال بده
ولی نمی خورد
من گفتم بده خودم بهش میدم
بعد بردمش تو اتاق,همشو خودم خوردم و لیوان خالی رو دادم به خالم
گفتم همشو خورد
اونم گفت خدا خیرت بده!!!
چند روزه شکمش کار نمیکنه
توش مسهل ریخته بودم
.
.
.
.
هیچی دیگه الان من با ایزی لایف نشستم واستون مطلب میذارم
برچسبها:
اون وقتا که داداش کوچیکم 5 سالش بود بهش یاد داده بودم
هر وقت جیش داره به جای اینکه بگه جیش دارم بگه می خوام بخونم
.
.
.
.
.
.
یه شب داییم خونمون بود شب که همه خواب بودن داداشم به داییم گفت بیدار شو می خوام بخونم
داییم هم که نمیدونست جریان چیه گفت باشه عزیزم فقط آروم تو گوشم بخون که کسی نفهمه!!!
دیگه خودتون بقیشو حدس بزنید:))
برچسبها: